نمایش «بزرگترین شهربازی دنیا»

توجه به مسائل زیست محیطی و یاد دادن آن به کودکان یکی از مهم ترین دغدغه هایم بوده است و همیشه به آن فکر می کنم و برای همین هم تاکنون نمایش های «داستان زمین»، «من تو او» و «در اعماق» که همگی درباره محیط زیست بوده است را با بچه ها کار کرده ام. این بار هم همین بود در یک از کلاس های بازیگری که با بچه های ۸ تا ۱۱ سال در تابستان ۱۴۰۱ داشتم باز هم اتودهایی در این رابطه با بچه ها تمرین و اجرا می کردیم و از آنها می خواستم شخصیت ها و داستان های خود را بر این منوال بنویسند. کم کم و پس از حدود ۱۰ جلسه به موضوع جدیدی رسیدم که برای من و همچنین هنرجویانم بسیار خوشایند بود.

موضوع از این قرار یود: بچه هایی که قرار است جلوی والدین خود بایستند، چرا که بزرگترها قرار است باغ بزرگی که محل زندگی کلی موجود زنده است را به شهرک صنعتی و کارخانه های بزرگ تبدیل کنند. فضایی که قرار بوده با حفظ زیستگاه گیاهی و جانوری به شهر بازی برای بچه ها تبدیل شود. این کار به صورت نمایشنامه خوانی ابتدا در آموزشگاه و سپس برای دو شب ( ۲۹ و ۳۰ دی ۱۴۰۲) در تالار هنر تهران به روی صحنه رفت. کار ده هنرجوی خوب و با استعدادم عالی بود و پرمخاطب ترین و پرفروش ترین نمایشنامه خوانی تالار لقب گرفت. بچه ها همگی نقش هایشان را عالی خواندند و واقعا درخشیدند. بعد از خوانش قرار شد تا «بزرگترین شهربازی دنیا» را برای اجرای عموم تمرین کنم که با توجه به شروع نمایش «درگوشی» این کار را به زمان بهتری سپردم.